تا حالا برایتان پیش آمده است که کسی موقع گفتوگو، واژهای را جور دیگری تلفظ کند و شما در دلتان بهاش غر بزنید که چهقدر بیسوادی و چرا اینقدر واژهها را چپکی تلفظ میکنی؟ مثلاً اینکه «حذف» را «حذو» یا «حسف» بگوید؟ من که شنیدهام و بهوفور هم شنیدهام. آیا آنها واقعاً آدمهای بیسوادی هستند و تابهحال شکل نوشتاری آن واژه را ندیدهاند؟
اگر فقط یکیدو نفر آن هم از قشر فرودست جامعه این واژه را به گونههای یادشده تلفظ میکردند، شاید میشد چنین تصوری را بهحق دانست؛ ولی زمانی که افراد مختلف از اقشار مختلف، خودآگاه و ناخودآگاه این واژه را بدینسان بهلفظ میکِشند، باید در این خصوص، قدری شک و سپس تأمل کنیم. خب، پس قضیه چیست؟
برای روشنشدنِ این قبیل پدیدههای نهانِ زبان، باید فانوسِ واجشناسی به دست بگیریم و زبانشناسانه، کُنهِ فرایندهای واجی را بکاویم. به گونههای فرعیِ آوانگاشتهی «حذف» نگاه کنید. در گونهی فرعیِ اول، /f/ به /v/ و نیز در گونهی فرعیِ دوم، /z/ به /s/ تبدیل شده است. اما چرا؟
گونهی اصلی: hazf
گونهی فرعیِ ۱: azvh
گونهی فرعیِ ۲: hasf
علت این پدیده را باید در مختصات آواییِ هر کدام از این واجها بجوییم. در واجشناسی، هر واج را بهطور کلی، بر مبنای سه مختصهی «جایگاه تولید» و «شیوهی تولید» و «باواکی/بیواکی» توصیف میکنیم. در ادامه، مختصات آواییِ چهار واجِ یادشده را آوردهام:
/v/: لبیدندانی، سایشی، باواک
/f/: لبیدندانی، سایشی، بیواک
/z/: لثوی، سایشی، باواک
/s/: لثوی، سایشی، بیواک
به مختصاتِ آواییِ واجهای بالا نگاه کنید. از میانِ /v/ و /f/ مختصات آواییِ کدامیک با مختصات آواییِ /z/ اشتراک بیشتری دارد؟ همانطور که میبینید، از نظر مختصهی جایگاه تولید، هر دو با /z/ فرق دارند؛ چون جایگاه تولیدِ /v/ و /f/ لبودندان است، ولی جایگاه تولیدِ /z/ لثه است. از حیث مختصهی شیوهی تولید، هر سه سایشیاند و باهم مشترکاند. از دیدگاه مختصهی باواکی/بیواکی، /v/ و /z/ هر دو باواکاند و باهم اشتراک دارند، درحالیکه /f/ و /z/ از این منظر اختلاف دارند؛ زیرا /z/ باواک و /f/ بیواک است. این اشتراکِ بیشترِ /v/ با /z/ باعث شده است که /v/ جای /f/ را بگیرد. در واجشناسی، به این فرایند میگوییم: «همگونی ناقص پیشرو».
برعکسِ همین قضیه برای گونهی فرعیِ ۲ پیش آمده است؛ بدین معنا که از میانِ /z/ و /s/ مختصات آواییِ //s با /f/ اشتراک بیشتری دارد. به این صورت که از نظر مختصهی جایگاه تولید، هر دو با /f/ فرق دارند؛ چون جایگاه تولیدِ /z/ و /s/ لثه است، ولی جایگاه تولیدِ /f/ لبودندان است. از حیث مختصهی شیوهی تولید، هر سه سایشیاند و باهم مشترکاند. از دیدگاه مختصهی باواکی/بیواکی، /s/ و /f/ هر دو بیواکاند و باهم اشتراک دارند، درحالیکه /z/ و /f/ از این منظر اختلاف دارند؛ زیرا /f/ بیواک و /z/ باواک است. این اشتراکِ بیشترِ /s/ با /f/ باعث شده است که /s/ جای /z/ را بگیرد. در واجشناسی، به این فرایند میگوییم: «همگونی ناقص پسرو».
اگر گمان میکنید که این پدیده اتفاقی است، به نمونههای زیر بنگرید تا ببینید که همین پدیده، دقیقاً با همان واجها و فرایندها، در گونههای واژهی دیگری نیز رخ داده است:
گونهی اصلی: hefz
گونهی فرعیِ ۱: hevz
گونهی فرعیِ ۲: hefs
تنها چیزی که تغییر کرده است، سَمتِ اثرپذیریِ واجها از همدیگر است؛ یعنی در نمونههای قبلی، اثرپذیریِ /f/ از /z/ و بدلشدنش به /v/ همگونیِ ناقص پیشرو محسوب میشد؛ ولی در نمونهی کنونی، «همگونیِ ناقصِ پسرو» بهحساب میآید. همچنین، در نمونهی قبلی، اثرپذیریِ /z/ از /f/ و بدلشدنش به /s/ همگونیِ ناقص پسرو تلقی میشد؛ اما در نمونهی کنونی، «همگونیِ ناقصِ پیشرو» تلقی میگردد. برای شفافشدن مبحث، در ادامه، دربارهی همگونی و انواع آن توضیح دادهام:
هر واج بر اثر مجاورت با واجهای قبل و بعد از خود و اثرپذیری از آن واجها، به گونهای خاص تلفظ میشود. این اثرپذیری را در واجشناسی، اصطلاحاً «همگونی[1]» مینامیم. همگونی را میتوانیم بر اساس دو جفتمؤلفهی «کامل/ناقص» و «پیشرو/پسرو» به چهار دستهی ذیل قسمبندی کنیم:
۱. همگونیِ کاملِ پیشرو[2]: اثرپذیری یک صامت از صامت قبل از خود، چنانکه همهی مختصات آواییاش مانندِ آن صامت بشود؛
۲. همگونیِ کاملِ پسرو[3]: اثرپذیری یک صامت از صامت بعد از خود، چنانکه همهی مختصات آواییاش مانندِ آن صامت بشود؛
۳. همگونیِ ناقصِ پیشرو[4]: اثرپذیری یک صامت از صامت قبل از خود، چنانکه بعضی مختصات آواییاش مانندِ آن صامت بشود؛
۴. همگونیِ ناقصِ پسرو[5]: اثرپذیری یک صامت از صامت بعد از خود، چنانکه بعضی مختصات آواییاش مانندِ آن صامت بشود.
همچنانکه ملاحظه کردید، همهی گونههای فرعیِ آن دو گونهی اصلی با قواعد زبان کاملاً سازگارند و تفاوتهای آوایی با نمونهی اصلی، دقیقاً بر فرایندهای آواییِ معمول در زبان منطبق است؛ بنابراین کسی که این واژهها را بهصورت گونههای فرعیشان تلفظ میکند، هرچند بهطور ناخودآگاه، از قواعد آوایی زبان مادریاش پیرَوی میکند؛ البته گفتنی است صورت نوشتاری معیار آن گونهها، نزد اهلِزبان همچنان همان «حذف» و «حفظ» است و هیچیک از گونههای فرعی یادشده، هنوز به نوشتار معیار فارسی راه نیافته است.