معین‌نامک

آری، به‌اتقاق جهان می‌توان گرفت!

معین‌نامک

آری، به‌اتقاق جهان می‌توان گرفت!

مغازله با نیم‌فاصله

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۱:۱۶ ق.ظ

درباره‌ی نیم‌فاصله سخن‌ها گفته‌ایم. نوشته‌ای که نیم‌فاصله درش رعایت نشده باشد، از رَخت‌وریخت می‌افتد. همه می‌دانیم که در نظام نوشتاری فارسی، نیم‌فاصله فقط زینت نیست، بلکه ضرورت هم هست. من کسانی را می‌شناسم که در برخورد با متنی که از نیم‌فاصله بی‌بهره باشد حالت اشمئزاز به‌شان دست می‌دهد و آن متن را حتا شایانِ‌ دیدن نمی‌دانند، چه رسد به شایانِ‌ خواندن!

از شما چه پنهان، من هم به‌زور خودم را قانع می‌کنم تا متن نابرخوردار از نیم‌فاصله را بخوانم. در این یادداشت نمی‌خواهم درباره‌ی چرایی و چه‌گونگیِ درج نیم‌فاصله بنویسم؛ زیرا دربابِ چراییِ درجش، دیگران بسیار بیش و بِه از من گفته‌اند و نوشته‌اند. درموردِ چه‌گونگیِ درجش نیز بین علما اختلاف است.

اما این‌جا فقط می‌خواهم با بیان داستان‌وارِ چند نمونه آن هم به‌طرزِ طنز، ضرورت درج نیم‌فاصله را نمایان‌تر سازم. گفتم «ضرورت» و نه «اهمیت». در پیش‌نهاده‌ها چنان‌که دیده‌اید، دو بخش وجود دارد؛ یکی اهمیت انجام طرح و دیگری ضرورت انجام طرح. برخی تفاوتِ مفهومِ این دو واژه را چنین تبیین می‌کنند: «اهمیت» مزایای انجام‌دادنِ طرح را نوید می‌دهد، ولی «ضرورت» معایب انجام‌ندادنِ طرح را هش‌دار می‌دهد.

من هم در این‌جا، باتوجه‌به همان تصور و تمایز معنایی از لفظ «ضرورت» بهره جستم. یکی از این داستانک‌ها را بارها شنیده‌اید. آن را فقط برای این می‌آورم که مجموعه‌ام کامل‌ شود؛ ولی دوتای دیگر را من خود به‌ سهم و فهمِ خودم تجربه کرده‌ام و اصطلاحاً، آن تجارب را خود زیسته‌ام.

بسیار خوب، با آن نمونه‌ی پیش‌آمده آغاز می‌کنم. شاید شما هم آن داستان سرگین و قبر میّت را که به ‌نَقل از شفیعیِ‌کدکنی نُقل محفل‌ها شده است، خوانده یا شنیده‌‌اید. من هم یک بار دیگر آن را می‌آورم تا اگر نخوانده‌اید بخوانید و اگر خوانده‌اید، دوباره بخوانید:

در مراسم کفن‌ودفن شخصی شرکت کردم. دیدم قبل از این‌که او را در قبر بگذارند، چیزی حدود یک وجب سرگین و فضولات ترِ گوسفند در کف قبر ریختند. از یک نفر که داشت این کار را انجام می‌داد، سؤال کردم: «این چه رسمی است که شما دارید؟» گفت: «در رساله نوشته که این کار برای فرد مسلمان مستحب است و ما مدت‌هاست برای مرده‌هامان این کار را انجام می‌دهیم.» چون برایم تعجب‌آور بود، سریع گشتم یک رساله پیدا کردم و رفتم سراغ طرف، به او گفتم: «کجایش نوشته؟» طرف هم بخش آیین کفن‌ودفن میت را آورد که بفرما. دیدم نوشته: «کف قبر مسلمان مستحب است یک وجب پهن تر باشد»

البته انگار این نقلِ‌قول از اساس مجعول است و نه شفیعیِ‌کدکنی آن را گفته، نه چنین مستحبی در هیچ رساله‌ای بوده، نه اصلاً چنین اتفاقی رخ داده است. ولی اکنون برای ما اصل داستان مهم است و این‌که می‌توانیم «پَهن‌تر» را «پِهِنِ تر» بخوانیم؛ اگر نیم‌فاصله‌اش را درج نکنیم.

حالا دیگر می‌خواهم به تجربه‌های زیسته‌ی خودم بپردازم. القصه، یکی از دوستان زبان‌دان و خوش‌بیانم، آقای احمد عبدالله‌زاده مهنه، به‌همان دلیلِ زبان‌دانی و خوش‌بیانی، گاهی برای این‌جا و آن‌جا محتوا تولید می‌کند؛ از ترجمه‌ی فارسی‌انگلیسی و انگلیسی‌فارسی بگیرید تا تألیف و تصنیف متن‌های گوناگون به‌خصوص متن‌های دین‌ناک. این دین‌ناک هم به‌‌خاطر علاقه‌اش به تازه‌مسلمانان و معاشرت با آنان است. کمِ‌کم در همین زمینه، یک کتاب جدیِ پژوهشی  و یک کتابِ خاطره ترجمه کرده و نیز چندین مصاحبه با تازه‌مسلمانان ترتیب داده است. خلاصه، دغدغه دارد دراین‌خصوص.

خب، حالا این‌قدر از ویژگی‌هایش گفتم که به کجا برسم؟ این را آخر قضیه متوجه می‌شوید. عجالتاً تا کنج‌کاوی‌تان بیات نشده، بیایید برویم سروقت شخصیت دوم ماجرا، خانم سحر جهان‌تاش. پارسال، در دفتر مؤسسه‌ی «ویراستاران» تا بیست نشست، برنامه‌ای را برگزار کردیم با عنوان «فیلم‌خوانی». یکی از اعضای پایه‌ی این نشست خانمی بود بسیار خوش‌ذوق و هنرمند و به شاهنامه بسیار علاقه‌مند. شاهنامه را بسیار خوانده بود، و البته خیلی کتاب‌های دیگر را نیز.

بعد از آن جلسه‌ها، یک بار با من تماس گرفت و مظنه‌ی تولید محتوای خلاقانه‌‌ی فارسی‌انگلیسی را پرسید. من هم که از این کارها نکرده بودم و هِر را از بِر تشخیص نمی‌دادم، یاد آقای مهنه افتادم. شناسه‌ی تلگرامی آقای مهنه را به‌اش دادم و شماره‌ی تلفنِ‌هم‌راهش را هم، و به‌اش گفتم اگرچه آقای مهنه آدم بَخیلی نیست و خودش هرچه نیاز باشد می‌گوید، خودم هم به‌اش سفارشتان را می‌کنم تا چیزی ناگفته نماند. گوشی را که قطع کردم، فوراً پیامی برای آقای مهنه فرستادم به این عبارت که «خانم جهان‌تاش به‌تان پیام می‌دهد تا درباره‌ی مسئله‌ای ازتان سؤال کند. جزو اشخاص کاردرست و اهلِ‌کتاب است. لطفاً هوایش را داشته باشید و به همه‌ی سؤال‌هایش به‌دقت جواب بدهید.»

خلاصه، پیام را فرستادم و رفتم پی کارم. نیم‌ساعت که گذشت، ناگهان فکری به ذهنم خطور کرد. بدوبدو رفتم سراغ گوشی‌ام و تلگرام را باز کردم. خوش‌بختانه آقای مهنه هنوز پیام را ندیده بود. می‌دانید چه فکری کردم؟ آن‌طور که من «اهل کتاب» را تایپ کرده بودم، بیش‌تر معنای «غیرمسلمان» می‌داد؛ آن‌هم غیرمسلمانِ خداپرست، آن‌هم از نوعِ یک‌تاپرست. احتمال دادم آقای مهنه هم همین را برداشت کند و گمان کند این خانم می‌خواهد مسلمان شود و از اسلام بداند، و آن‌وقت از اسلام و این‌جور چیزها برایش می‌گفت.

حالا می‌بایست چه می‌کردم؟ بارک‌الله! نیم‌فاصله را به فاصله‌ تبدیل کردم تا فقط همان معنای کتاب‌خوان را بدهد. هرچند الآن که دارم این یادداشت را چندباره می‌نگرم، هنوز دقیقاً نمی‌دانم که بالأخره در آن پیامک «اهلِ کتاب» می‌بایست می‌نوشتم یا «اهلِ‌کتاب». الغرض، همین تردید هملِتانه‌، خودْ گواهِ ظرافت این مبحث است.    

ماجرای دوم به چند سال پیش برمی‌گردد؛ زمانی که دانش‌جوی کارشناسی بودم و هنوز از این گوشی‌های اندرویدی نداشتم و نمی‌توانستم نیم‌فاصله را در پیامک‌هایم رعایت کنم. شنبه‌شب بود و بعد از کلی یکی‌به‌دو با دوستم، بالأخره موفق شدم راضی‌اش کنم که کارم را یک روز جلو بیندازم و برای فردا صبح، یعنی صبح یک‌شنبه، با او سر میدان عَلَم قرار بگذارم. آن شب، حدود ساعت دوی نیمه‌شب، در پیامک به دوستم نوشتم: «پس فردا ساعت هشت صبح سر میدون علم منتظرتم.» یک پیام دیگر هم حواله‌اش کردم تا مطمئن شوم آن را دیده است و خیالم بابت فردا راحت شود. نوشتم: «دیدی؟ فهمیدی؟». دَردَم پیامک فرستاد: «آره بابا دمدمی‌مزاج!»

این را که دیدم، نفس راحتی کشیدم و خوابیدم؛ ولی توی این فکر بودم که چرا نوشت «دمدمی‌مزاج»؟ یک‌هو از جا پریدم و فهمیدم آن‌چه را نمی‌گمانیدم. به‌احتمال زیاد اشتباه متوجه شده بود و فکر کرده بود منظورم «پس‌فردا» است، و با همین تصور من را فردی دَم‌دَمی‌مزاج تلقی کرده بود که حتا روی حرف چند دقیقه‌ی پیشِ خودش هم نمی‌تواند بایستد و مدام نظرش را عوض می‌کند. درحالی‌که نظر من عوض نشده بود و منظورم همان «فردا» بود و آن «پس» را فقط برای تأکید گذاشته بودم؛ همانی که برای نشان‌دادن نتیجه می‌گذاریم، یعنی «بنابراین».

آن موقع، حدوداً ساعت سه بود و همه‌ی هم‌اتاقی‌هایم خوابیده بودند. دوستم هم به‌احتمال زیاد خوابیده بود. تنها راهم این بود که از اتاق بیرون بروم و زنگش بزنم تا مطمئن شوم منظورم را اشتباه متوجه نشده است؛ ولی درِ اتاق ما طوری بود که بسیار صدا می‌داد و اگر آن را باز می‌کردم، قطعاً همه را بیدار و بدخواب می‌کردم. چاره‌ای نبود، فقط می‌توانستم یک پیامک دیگر بفرستم و شبهه را برطرف کنم. گوشی‌ام را برداشتم و پیامم را این‌طوری نوشتم: «حواست باشه، فردا صبح، یعنی صبح یکشنبه، سر میدون علم منظرتم.» و با امید به این‌که فرداصبح به‌موقع پیامکم را ببیند، سر به بالین گذاشتم و خوابیدم.

آری، می‌بینید نتوانستن یا نگذاشتن، یا حتا توانستن و نابه‌جا گذاشتنِ یک نیم‌فاصله که خیلی‌ها اصلاً اسمش هم به گوششان نخورده، برای جماعتِ نیم‌فاصله‌باز چه دردسرهایی می‌تواند به‌بار بیاورد؟ باری، این‌ بود ماجراهای من و نیم‌فاصله یا به‌بیان رمانتیک‌تر، مغازله با نیم‌فاصله!

نظرات  (۸)

  • محمدمهدی باقری
  • «خانم جهان‌تاش به‌تان پیام می‌دهد تا...» 
    «جهان‌تاش به‌تان» هم غلط‌انداز است. همین‌طور که می‌خواندم، گمان می‌کردم بدوبدو رفتید سراغ گوشی که این را درست کنید تا نکند که آن را فامیل آن خانم بپندارد. 

    این‌همه جداسازی اجزای واژه‌ها، در بنای نیم‌فاصله‌گذاری‌تان، متن را دشوارخوان و رماننده می‌سازد. بعید است فردی ایرانی «یک‌تاپرست» را بخواند و راحت بفهمدش.
  • سیدحمید حیدری‌ثانی
  • سلام بر معین عزیز.
    مطلب جالبی بود.

    شما چگونه را نوشته‌ای «چه‌گونه» اما چرا را ننوشته‌ای «چه‌را». در کنار هم نایکدست به نظر می‌رسد.
  • فرهاد قربان‌زاده
  • درودها بر معین عزیز.
    سلام علیک
    به‌نظرم کژتابیِ "اهل کتاب" با نیم‌فاصله از بین نمیره
    و باید با توضیحات بیشتر مرتفع بشه
    مثلاً : اهل کتاب خواندن است
    ضمن اینکه ظاهراً کاربرد نیم‌فاصله در واگان مرکبی است که بدون کسره به‌هم‌دیگه مرتبط هستند و نه ترکیب‌های وصفی یا اضافی !
  • احمد عبداله‌زاده مهنه
  • قرار شد مهنه‌ستایی‌هایت را کم کنی، معین جان!
  • مهدی طاهری
  • سلام بر معین عزیز،
    نوشته‌ی شیرینی بود؛ دستت درد نکند.
  • علی سجاد موحد
  • در مورد نیم‌فاصله مطلب نوشتین حالا این رو هم بگم که برای استفاده از نیم‌فاصله،‌ حتما بررسی کنید که در حال استفاده نیم‌فاصله استاندارد در محیط ورد هستید. چون اگر نیم‌فاصله غیراستاندارد باشد وقتی که از محیط ورد کپی می‌شود و به محیط دیگر منتقل می‌شود به صورت - نمایش داده می‌شود. 
    استفاده از برنامه‌های فارسی‌ساز کیبورد در این زمینه خیلی خوبه که میتونین با اون در تمام ویندوز نیم‌فاصله داشته باشین.
    من از Keyboard Layout Manager استفاده میکنم و با شیفت + اسپیس نیم‌فاصله می‌دم.

    سلام چون دیدم نوشتت در مورد نیم فاصله است چند نکته رو حیفم نیومد نگم:

    اصلا از - + Ctrl برای تایپ نیم فصله استفاده نکنید چون کاملا اشتباهه

    دوم اینکه برای رعایت نیم فاصله ماکرویی درست شده که دیگه اصلا نیازی نیست نیم فاصله رو رعایت کنید و خیلی سریع و با اجرای ماکرو بعد از چند ثانیه نیم فاصله‌ها اصلاح میشن. این ماکرو مخصوص نرم افزار ورد هست و من لینک ماکرو رو قرار میدم، البته نمیدونم نظرم درج میشه یا نه. 

    https://typeafzar.ir/product/macro-nimfasele/

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی